عاشقانه تر از باران

پیمانی که در طوفان با خدامی بندی در آرامش از یاد مبر

عاشقانه تر از باران

پیمانی که در طوفان با خدامی بندی در آرامش از یاد مبر

متن استادی که نمیدانم مرا به شاگردی می پزیرد یا نه

عشق یعنی خون دل یعنی جفا عشق یعنی درد و دل یعنی صفا عشق یعنی یک شهاب و یک سراب عشق یعنی یک سلام و یک جواب عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز عشق یعنی عالمی راز و نیاز

متنی کسی که دوست داشتم استاد من باشد

بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموی توست اما ریشه ی عمر من است

فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست ... اما حیف این تازه اول یک زندگیست
زندگی چیزیست شبیه یک حباب ... عشق آبادیه زیبایی در سراب
فاصله با آرزو های ما چه کرد ... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد !!!

حرف دل

تو که میدانی تمام وجودم هستی
این شعر را برای تو نوشتم تا بخوانی و بدانی همه ی زندگی ام هستی
نه قافیه دارد ، نه ردیف ، نه آهنگ دارد نه طنین
اینها همه حرف دلم بود ، همین!

تاریخ

چون که ما تاریخمان بر باد رفت هستی و فرهنگمان بر خاک رفت کاوه و آرش همانجا خاک شد پهلوان کشورم عباس شد جای کورش را علی آمد گرفت کل آن آتشکده آتش گرفت رستم و سهراب ها گم میکنیم تازی ناموس خود بت میکنیم نقش رستم ، تخت جمشید خاک شد کربلا و کاظمین آباد شد رسم و زرتشت گر دانی که چیست عید ما جشن غدیر و فطر نیست ای عزیزان جملگی همت کنیم سنت اعراب خاکسترکنیم

بزرگی جهان

جهان بزرگ است و زندگی مرموز تا به حال فکرش را کرده‏ای حتی « تو » تویی که نمی‏شناسمت ! شاید روزگاری دور ،همه چیزم شوی